تک پارتی (در راه)

دلی · 08:42 1403/03/27

برین ادامه قسمت بعدش منحرفی 

سارا :
داشتم تو خیابون راه میرفتم تازه از سرکار برگشته بودم 
ک حس کردم چندتا پسر در حال تعقیب منن
با قدم های بلند شروع کردم به راه رفتن تا بلکه زودتر به سر خیابون برسم ک یهو یه دستی رو بازو و دهنم نشست  و منو تو یه کوچه بن بست برد 
خواستم جیغ بزنم ولی دستش نمی زاشت
یه تا پسر بودن ک با هیزی داشتن به هیکلم نگاه میکردن 
یکی از اونا آمد پارچه تو دستش داشت 
با یکی دهنم بست با اون  یکی دستامو  و یکی دیگه آمد جلو و لباسمو از وسط جر داد و  از اونجایی ک چیزی زیر لباسم نپوشیده بودم بدنم پیدا شد 
شروع کردم به جیغ زدن ولی بعید بود تو این منطقه کسی پیدا شه آخه این چ جائیه من آمدم توش کار کنم 
اون یکی پسر هم شلوارمو در اوردم و فق با سوتین و شورت جلوشون بودم

 

 

 

 

 

 

شرط نداره اینجا