برین ادامه قسمت بعدش منحرفی
سارا :
داشتم تو خیابون راه میرفتم تازه از سرکار برگشته بودم
ک حس کردم چندتا پسر در حال تعقیب منن
با قدم های بلند شروع کردم به راه رفتن تا بلکه زودتر به سر خیابون برسم ک یهو یه دستی رو بازو و دهنم نشست و منو تو یه کوچه بن بست برد
خواستم جیغ بزنم ولی دستش نمی زاشت
یه تا پسر بودن ک با هیزی داشتن به هیکلم نگاه میکردن
یکی از اونا آمد پارچه تو دستش داشت
با یکی دهنم بست با اون یکی دستامو و یکی دیگه آمد جلو و لباسمو از وسط جر داد و از اونجایی ک چیزی زیر لباسم نپوشیده بودم بدنم پیدا شد
شروع کردم به جیغ زدن ولی بعید بود تو این منطقه کسی پیدا شه آخه این چ جائیه من آمدم توش کار کنم
اون یکی پسر هم شلوارمو در اوردم و فق با سوتین و شورت جلوشون بودم
شرط نداره اینجا