لمس ناشناس11(صحنه دار)

دلی · 22:39 1403/03/10

سلام 

برای بعدی ۱۰ لایک و ۵ کام جز کامنتام 

شاید بعدی من صحنه دار باشه

از زبان ایلین:

درحالی که دستم دور بازوی ویلیام حلقه شده بود 
وارد شدیم همه جا تاریک بود و رقص نور و چراغ های رنگی روشن بود 
و صدای موزیک  بلند بود خیلی 
ویلیام منو به سمت یه میزی هدایت کرد چند مرد اونجا نشسته بودن باهاشون دست داد و احوال پرسی کرد و منو به عنوان دوس دخترش معرفی کرد با همه دست دادم به پسر رسیدم دستمو تو دستش گذاشتم ک به دستم فشار ریزی وارد کرد با نگاهش کاملا انالیزم کرد  خواستم دستمو از دستش بکشم ک دوباره دستمو فشار داد و ولش کرد دست ویلیام رو کمر نشست و من تقریبا تو بغلش  ایستادم  یکمی ک گذشت ویلیام مشغول صحبت با اون مردا بود و نگاه این پسر منو اذیت میکرد سرمو بردم سمت ویلیام و تو گوشش گفتم ک میخام برم دستشویی گفت باهام میاد ولی مخالفت کردم اونم یکی از گارسون های زن رو صدا کرد و بهش گفت منو راهنما کنه 
منو به سمت راه رویکرد ک توس سه تا در بود یکی از درهارو رو باز کرد ک سرویس بهداشتی بود وارد شدم 
و بعد از اینکه کارمو کردم  بیرون آمدم ک با صورت تو سینه کسی رفتم 
سرمو ک بلندکردم دیدم همون پسره هست 
ایلین: چی میخای ؟ چرا دنبالم امدی؟

پسره:هیچی فق میخاستم باهم خوش بگذرونیم 

ایلین: من نمیخام خوش بگذرونم اونم با توی هیز 

پسره :مهم نیس

بعد دستمو کشید و برد تو یه اتاقی تقلا کردم دستمو آزاد کنم اما لامصب خیلی زور داشت 
منو رو تخت پر کرد و شروع کرد به باز کردن دکمه هاش کرد 
سعی کردم با بلندترین صدا جیغ بزنم ولی تو این صدای اهنگ مطمئنم کارم ساخته اس  آمد سمتم و دستشو به سمت لباسم برد تا در بیاره ک دستشو پس زدم و دوباره جیغ زدم اینبار با خشونت لباسمو گرفت و کشید ک جلوش پاره شد دستاشو قاب سینم کرد و فشرد تا جیغ بلند شد سرشو به سمت سینه سمت چپم آورد و مکید و جاشو گاز گرفت سعی کردم خودمو از دستش آزاد کنم شروع کرد به خوردن سینه هام با یه دست میمالید و دست دیگش روی رون پام بود  شروع کردم به لگد پروندن ک هر دو پامو گرفت و دو طرفش گذاشت و خودشو از رو شلوار خودش بهم مالید کامل لبامو جر داد 
و لباس زیرهامو پاره کرد با دستش شروع کرد به بازی کردن با بهشتم کرد اشکام راه خودشونو پیدا کرده بودن  ک یهو ......